نویسنده‌: دکتر وهبة الزّحیلی
ترجمه‌: استاد عبدالعزیز سلیمی

زنان در عرصه مکلف بودن به مسئولیت‌های دینی، خداوند عقلشان را هم‌چون عقل مردان آفریده و استعدادهای فکری و ذهنی و درک و معرفت اشیاء آنها به هیچ‌وجه چیزی از مردان کم ندارد. بدین صورت زمانی که خداوند قضای نماز ایام قاعدگی را از آنها ساقط گردانیده، همین ساقط گردانیدن به خاطر کامل شدن تکلیف آنها بوده و همان اجر و پاداش عبادت مردان را به دست خواهند آورد.
گاهی شنیده می‌شود که برخی می‌گویند ـ متأسفانه در برخی از کتاب‌ها چنین چیزی را می‌توان یافت ـ «دین و عقل» زنان ناقص است. به دلیل فهم نادرست حدیثی است که امام مسلم آن را روایت نموده است. [1]

از عبدالله بن عمر(رض) روایت شده است: که «... در میان زنانی که عقل و دینشان ناقص است، کسی را به اندازه تو عاقل و اندیشمند ندیده‌ام. زنی گفت: نقصان عقل و دین چگونه است؟ گفت: دلیل ناقص بودن عقلشان آن است که شهادت دو نفرشان به اندازه شهادت یک مرد است و دلیل نقصان دین آنها هم این است که روزهایی را (در ماه) نماز نمی‌خوانند و گاهی روزهایی از ماه رمضان را هم روزه نمی‌گیرند».

لازم به توضیح است که: این قضیه به خلقت و آفرینش زنان و حکمت خداوند برمی‌گردد و در این مورد زنان هیچ‌گونه تقصیری ندارند و گناهی متوجه آنها نیست؛ زیرا خداوند خود آنان را به نوعی آفریده که دچار قاعدگی می‌شوند و هرگاه که دچار این عذر بشوند براساس هدایت شریعت اسلام است که از خواندن نماز و گرفتن روزه خودداری می‌نمایند. و در ارتباط با شهادت و گواهی دادن آنها به این دلیل دو نفر زن شهادتشان به اندازه شهادت یک مرد است که غالباً از نیروی احساسات و عاطفه بیشتر و تجارب اجتماعی و اقتصادی کمتری برخوردارند.

از طرف دیگر مقصود از نقص عقل زنان، نقص و عیب جسمی مادی و خلقتی نیست؛ بلکه هم‌چنان که گفته شد، به خاطر غلبه روحیه احساسی و عاطفی و کمبود تجربه و عدم خبرگی او در زمینه مسائل اجتماعی بیشتر آنهاست و به همین خاطر برای تکمیل ضعف آگاهی و غلبه بر عاطفه به خانمی دیگر نیاز پیدا می‌نماید، تا مسائلی را که روی داده و قرار است در مورد آن شهادت بدهد، به او یادآوری نماید. خداوند متعال می‌فرماید:
أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى (البقره / 282)
«تا اگر یکی از آنها دچار اشتباه شد، آن یکی او را یادآوری نماید».

اما نقصان دین در این‌جا به خاطر عارض شدن «حیض و نفاس» است که به خاطر آنها نمی‌تواند همگام با مردان به عبادت بپردازد. در واقع این نقص، نقصی و کمبود به آن معنا که مورد نظر بعضی است به شمار نمی‌آید؛ زیرا اراده آفریدگار است و زنان را در آن تقصیری نیست.

در واقع این حدیث آنها را ترغیب می‌نماید تا در ایامی که دچار قاعدگی نیستند آن کمبود زنان قاعدگی را به وسیله ذکر و دعا و نماز مستحب و کارهای خیر و خدمت جبران نمایند. و در واقع می‌توان زنان را در حال قاعدگی که نماز نمی‌خوانند و روزه نمی‌گیرند، به نرفتن بیمار به نماز جماعت و واجب نبودن نماز جمعه به مسافران و بیماران تشبیه کرد. از طرف دیگر زنان براساس تکلیف شرعی است که در آن ایام نماز و روزه را ترک می‌کنند و در واقع نماز و روزه در آن مدت بر آنها حرام است و تکلیفی متوجه آنها نیست و طوری نیست که با میل و اختیار خود آنها را ترک کرده باشند.




پاورقی:
-----------------------------------
[1]- شرح المسلم للنووی، ج 2، ص65-60.